زبان از یاد رفته...
شل سیلوراستاین
روزی من زبان گلها را میدانستمروزی هر آنچه را که کرم ابریشم میگفت میفهمیدم
روزی من پنهانی به پرحرفی سارها میخندیدم
و در بستر خود به گفتوگو با پـروانهها مینشسـتم.
روزی من همه پرسشهای زنجرهها را میشنیدم
و پاسخ میگفتم.
با هر دانه برفـی که به زمیــن میافتاد و هنگام مـردن میگریسـت؛
من هم میگریستم.
روزی من زبان گلها را می دانستم.
آه چگونه بود آن زبان؟
چگونه بود؟
زبان گلها ...
به نظر سخت میاد اما قطعا سخت تر از زبان آدمها نیست!:دی