دخترک موفرفری
لابلای خاطرهی محو انارهای دانه شده
بوی باغچه باران خوردهی پشت دیوار ...
نه،
دخترک موفرفری
پابهپای صدای پنکهی سقفی، صدای زنگولهی گلههای دور
صدای ایل، بوی شیر بز، طعم یک تکه بیسکوییت خیسخورده گوشهی دهان
نه، انگار که نه
انگار که لابلای هیچچیز نبود.
انگار که پابهپای هیچکس محو نشد.
دخترک موفرفری
دخترک موفرفری
تمام شد.