افتاد ،
آن سان که برگ آن اتفاق زرد می افتد
آن سان که مرگ آن اتفاق سبز می افتد
قیصر امین پور
( خدایش بیامرزد)
پ ن : قیصر ، من تو را نمی شناختم ،فقط حس کردم نبودن ات ، بیشتر از انتظارم به چشم می آید ...
با سقوط دستای ما ...در تنم چیزی فرو ریخت...هجرتت اوج صدااز فراز شاخه آویخت...بروزم
با سقوط دستای ما ...
در تنم چیزی فرو ریخت...
هجرتت اوج صدا
از فراز شاخه آویخت...
بروزم